معرفی کتاب چه کسی پنیر مرا برداشت

در ترم اول دوره کارشناسی دانشگاه، در درس ادبیات عمومی، یک روز استاد ادبیات عمومی جهت تقویت مهارت ارائه و کنفرانس دانشجویان پروژه ای را در نظر گرفت و از هر نفر خواست تا یک کتاب را مطالعه به سایر دانشجویان ارائه دهد.

برای یافتن کتاب مناسب جهت ارائه چند روز در حال جستجو بودم تا اینکه یک روز در کتاب فروشی یکی از ایستگاه های مترو با عنوان این کتاب برخوردم و این کتاب را انتخاب کردم. هم عنوان کتاب جالب به نظر می رسید هم کم حجم بود.

شاید به جرات می توانم بگویم مطالعه کتاب چه کسی پنیر مرا برداشت نقطه عطفی در زندگیم بود. دیدگاهی که نویسینده کتاب با مثال های عینی در تاریخ دنیا به خواننده می دهد تاثیر عمیقی در نگرش به اتفاقات پیرامون ماست و سبب آمادگی برای هر نوع تغییری در زندگی می گردد.

خلاصه کتاب چه کسی پنیر مرا برداشت

در این کتاب از یک داستان تخیلی برای بیان واقعیت جهان در زمینه تغییر و تحولات هر روزه زندگی استفاده می کند. دو گروه دو نفره را در یک هزارتو رها می کنند و در کنار هر کدام مقداری پنیر می گذارند. یک گروه به پنیر کنارشان بسنده می کنند و  جستجو و تلاش برای منابع بیشتر را کاری عبث و بیهوده می دانند و می گویند این همه پنیر داریم، این ها امکان ندارد تمام شوند.

اما زوج دیگر در عین استفاده از پنیر خودشان شروع به جستجو و تلاش برای پنیرهای بیشتر می کنند. در نهایت یک روز پنیر های این دو گروه را بر می دارند و گروهی که به جستجو پرداخته است به راحتی به منابع دیگر خود رجوع می کند اما گروهی که به همان پنیر بسنده کرده بود شگفت زده می شود و نمی داند باید چه کاری انجام دهد. در نهایت گروه اول محکوم به فناست، ولی گروه دوم به حیات خود ادامه می دهد.

از مثال هایی که نویسنده در کتاب چه کسی پنیر مرا برداشت می زند و همیشه در خاطر من مانده این است که شرکت کوداک مانند گروه اول به اسم و رسم خود می نازد و به پیشنهاد تبلیغ در جام جهانی دست رد می زند ولی رقیب کوداک وارد تبلیغات جام جهانی می شود و چند سال بعد کوداک ورشکست می شود.

در مثال دیگری در کتاب، هنگامی که به یک کتاب فروشی پیشنهاد می شود سیستم فروش آنلاین را برای فروش و اشتراک کتاب های خود راه اندازی کند، این کار را بیهوده می داند و نمی پذیرد اما چند سال بعد یکی از کتاب فروشی های مجاور به دلیل اقدام در این زمینه به قدری رشد می کند که کتابفروشی اول به ناچار مجبور به ترک کار می شود.

نتیجه گیری

کتاب چه کسی پنیر مرا برداشت به صورت عینی به ما نشان می دهد که همواره باید به روز باشیم و به سمت تغییر پیش برویم که آماده اتفاقات غیر قابل پیش بینی باشیم و همواره آینده نگری را در امور خود مد نظر داشته باشیم. همواره آماده از دست رفتن منابع خود باشیم و منابع جایگزین و جدید را در خاطر خود برای پیشرفت در هر زمینه ای داشته باشیم.

با پیگری مطالب مجله شهر کار به روز باشید و از آخرین اطلاعات و پست های آموزشی بهره مند گردید.

در نهایت خلاصه این کتاب در در روز مقرر ارائه نمودم و مورد استقبال دانشجویان کلاس قرار گرفت. در عین اینکه این اولین تجربه ارائه در ادامه تحصیل و کار حرفه ای بار ها به کار آمد و از کلاس اساتید دانشگاه تا سطح ایمیدرو از این مهارت استفاده نمودم.